تاریخ سیاست راهبردی به اسم تجزیه طلبی
به گزارش هشدارنیوز ؛ مهدی فریدونی – معماری استراتژی به اسم تجزیه طلبی که از دل دستگاه های امنیتی دو ابرقدرت شرق غرب به وجود امد.
در فاز جدید این استراتژی به دکترین مبدل گشته و بسیار تلاش میشود تا از طریق سپردن این دکترین به دستگاه های دیپلماسی ان را به گفتمان تبدیل کنند .
1 ) تجزیه طلبی در قرن 18الی 19 به عنوان یک دکترین سیاسی در ظاهر نامریی اما با اهدافی مشخص به عنوان یک ابزار قدرت برای رسیدن به منافعی خارج از حوزه نظامی ، در دستور کار سرویس های جاسوسی قرار گرفت که تنها راهبرد مورد توافق میان بزرگ ترین ابرقدرت شرق با بزرگترین نیروی زمینی یعنی روسیه و بزرگ ترین ابرقدرت اروپا یعنی بریتانیا با بزرگترین نیروی دریایی قرار گرفت
یکی از راهبردهای رایج آنها ایجاد اختلاف بین اقوام است و تعریف یک هویت جدید برای آنهاست.
2) بازی بزرگ ، رقابت دو استعمارگر زمینی یعنی روسیه و دریایی یعنی بریتانیا بر سر ایران زمین بوده و همکنون نیز است ،
منتها نکته مطلب که بعد از قرن بیستم به عنوان قانونی نانوشته میان این دو ابر قدرت به اجرا گذاشته شد حذف نام ایران بود .
3) که به جای نام ایران از واژه جغرافیایی ” آسیای میانه ” برای پیشبرد اهداف خود استفاده شد
به جای واژه تجزیه طلبی از قوم گرایی یا خلق های دموکراتیک استفاده شد.
این سیاست راهبردی یک جریان سیاسی کاملا استعماری است که 150 سال قدمت دارد .
4) با اشغال نظامی جغرافیای ایران توسط دو استعمار گر روس و انگلیس عملا به منصه ضحور پیوست و اهداف ان تحقق پیدا کرد.
مهم ترین ویژگی گفتمان تجزیه طلبی « نفرت » است.
نفرتی که کاملا به وجود اورنده است و به یک موضوع مبهم به نام قوم اشاره می کند .
این موضوع مبهم دو رویکرد دارد.
1 ) رویکرد دینی ، همانند جریان وهابی که در عربستان میبینیم.
2 ) رویکردی با ماهیتی ترکیبی از نژاد عربی با عقاید سلفی و یا ترکیب نژادی یهودی با عقاید صهیونیسم .
بسیار تلاش شد که یک نژاد ایرانی با عقاید شیعه را راه اندازی کنند که خوشبختانه به دلیل ماهیت فکری با بن مایه دین شیعه ایی که در بطن وجودی اقوام ایرانی وجود دارد این مهم میسر نشد و عملا با معرفی دین شیعه به عنوان دین رسمی کشور ( ایران ) این راهبرد بسیار خطرناک خنثی شد.